برکه

کوچک اما زلال

برکه

کوچک اما زلال

داستان, کوتاه نوشت؛ عکس نوشت و...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیانیه گام دوم» ثبت شده است

۲۱
بهمن
۹۸

دیگر چله اش تمام شده بود. از سطح زمین تا سقف آسمان، بلند قامت و استوار ایستاده بود و ذره ایی به آرمان های الهی اش خیانت نکرده بود. 

                                                    

40 سال پیش، مردم در همه پرسی بزرگ، با اکثریت آرا، تصمیم بر محافظت از نهال نوپایش گرفته بودند تا با همراهی اش، تاریخ جدیدی را برای کشوری سربلند رقم بزنند.
از آن سال ها تا کنون او شاهد   صدها رویداد تاریخ ساز بوده. رویدادهایی که خاطرات شان را با تمام وجود، در رگ و  ریشه و در تک تک سلول هایش نگاه داشته بود، هر چند که گاهی زخمی اش کرده بودند.
سال های پر از حوادث تلخ و شیرین و پر از فراز و نشیب. سال های اتحاد اراده های پولادین، سال های همخوابی با سختی های زندگی، سال های ایستادگی در برابر فتنه های حسودان.
سال هایی که گاهی چشمان مردمانش را گریان و گاهی لبانشان را می خنداد.
این سرو بی مانند، دیگر راه خود را به تاریخ ایران زمین باز کرده بود و اینک، سرسبز و شاداب، هم زینت بخش باغ های منطقه بود و هم تمدن ساز برای درختان دنیا.(1)

پی نوشت:
1). انقلاب پر شکوه ملت ایران که بزرگ ترین و مردمی ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله ی پر افتخار را بدون خیانت به آرمان هایش پشت سر نهاد ..... و اینک وارد دومین مرحله ی خود سازی، جامعه پردازی و تمدن سازی شده است. ( متن بیانیه، پارگراف اول)

#گام_دوم

#بیانیه_گام_دوم_انقلاب

۱۷
بهمن
۹۸

دلش به درد آمده بود . قطرات اشک های داغ ، پیاپی، روی گونه هایش سر می خوردند و بر روی خاطراتش می پاشیدند. هرگز گمان نمی کرد که این گونه به حال خود رها شود.

اما میترا نمی خواست تنها بازنده ی زندگی  باشد. باید از گردابی که با دست خود ساخته بود، جان سالم به در می برد. هر چه باشد، خودش این مسیر را برای زندگی انتخاب کرده بود و براساس آن، سامان را که پسرکی شل اعتقاد بود، به همسری پذیرفته بود.
زندگی برای میترا فقط با فانتزی هایش قشنگ بود. بی بند و باری را دوست نمی داشت، اما دلش می خواست از زندگی لذت ببرد. خوب بخورد، خوب بپوشد، خوب بگردد، در میهمانی ها چیزی از دیگران کم نداشته باشد، طعم تجربه های جدید را حس کند و قیود سنتی که دست و پای پدر و مادر و اطرافیانش را بسته بود، کنار بگذارد. 
می گفت: " مگر آدم چندبار زندگی می کند که خود را در نگاه و قضاوت دیگران محصور کند?  هر کس باید آزاد باشد که مسیر خودش را انتخاب کند."

                  
با همین نگاه بود که وقتی با سامان پای فیلم های شبکه فارسی وان نظیر " خانه مد ", " در جستجوی پدر", " سفری دیگر" و ... (1) می نشست، با او قرار گذاشت که اگر زمانی احساس کردند که دیگر همدیگر را دوست ندارند و در کنار هم از زندگی لذت نمی برند، در کمال آرامش، از یکدیگر جدا شوند.
و اینک... اینک او رفته بود، بدون کوچکترین توضیح و دلیلی و بدون حتی یک خداحافظی سرد. درست مثل " انریکه " در سریال " ویکتوریا " .
میترا دلش زخمی بود و مدام خود را جای" ویکتوریا " می دید و تصمیم های او را برای عبور از این گردنه سخت در ذهنش مرور می کرد. تصمیم هایی که زندگی را برای او نه تنها آسان نمی کرد، بلکه دشوارتر  هم می ساخت.

پی نوشت:

1). ابزارهای رسانه ایی پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون های ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است و هم اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دل های پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهره گیری از این ابزارها را به چشم خود می بینیم. دستگاه های مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین برعهده دارند که باید هوشمندانه و کاملا مسئولانه صورت گیرد. ( متن بیانیه، بخش معنویت و اخلاق، ص 10)

#گام_دوم 

#معنویت_و_اخلاق
#بیانیه_گام_دوم_انقلاب