برکه

کوچک اما زلال

برکه

کوچک اما زلال

داستان, کوتاه نوشت؛ عکس نوشت و...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۱
خرداد
۹۸

لیلا را آوردند به اتاق کوچکی که تنها یک میز چوبی و دو صندلی داشت ؛ با دیوارهایی بدون هیچ چیزی بر روی آن ها. به محض ورود به اتاق حس کرد در معرض دید بیشتری قرار گرفته. دستانش یخ کرد. چقدر این محیط برایش غریبه بود.

افسر نگهبان جلوی در ایستاده بود و بازپرس پرونده هم کمی بعد داخل شد و روی صندلی مقابل لیلا  نشست. لیلا از ترس و شرم نگاهش را دزدید. بازپرس، پوشه آبی رنگی را باز کرد و نگاهی به برگه های داخلش انداخت و شروع به صحبت کرد.

-خب لطفا شروع کنید. از اولش توضیح بدید. این که آقای ستوده رو دقیقاً از کی می شناسید و به چه شکلی باهاشون آشنا شدید؟

۱۶
خرداد
۹۸

توقعات و انتظاراتی که از دیگران داریم، هرگاه به دلایل مختلف برخلاف میل مان پاسخ داده شوند، این توان را دارند که پایمان را به گناهان متعددی باز کنند.
شاید کمتر کسی باشد که در چنین شرایطی به بدگمانی نسبت به طرف مقابل مبتلا نشود و بدگمانی که آمد، پشت بندش کینه و دشمنی و حسد و گناهان دیگر، یک به یک پشت سر هم می آیند.


 امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: " سُوءُ الظَّنِ یُفْسِدُ الاْمُورَ وَ یَبْعَثُ عَلَی الشُّرُورِ؛ سوءظن کارها را به فساد می‌کشد و سبب انواع شر می‌شود. "
غررالحکم، جلد 6، صفحه 132، حدیث 5575


راه حل چیست؟
1. تا می توانیم سطح توقعات مان را از دیگران پایین بکشیم.

2. هرگاه پاسخی برخلاف میل و انتظارمان دریافت کردیم، حمل به صحت کنیم به این معنا که تا می توانیم برایش عذر موجّه بتراشیم تا به ورطه‌ی بدگمانی نیفتیم.

" لاتَظُنَّنَّ بِکَلِمَه خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلا (مَحْمِلا); هر سخنی که از دهان کسی خارج می‌شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالی که می‌توانی آن را حمل بر صحیح کنی." نهج البلاغه، کلمات قصار، حدیث 360،

۱۱
خرداد
۹۸

در بیشتر مواقع فکر کردن زیاد درباره‌ی امور بی ارزش، ذهن رو اونقدر مشغول می کنه که همینطور پشت سر هم مشکلات جدیدی رو خلق می کنه و خودشو توش غرق می کنه؛ مشکلاتی که در واقعیت حتی شاید وجود ندارند و نتیجه ‌ی تداوم این رفتار، چیزی جز افسردگی برای انسان در پی نداره.
به هر حال، همه ما کم و بیش در زندگی، گاهی احساس خستگی و اندوه می کنیم؛ مهم اینه که خودمون رو به دست احساسات ناخوشایند زندگی نسپاریم و روح مون رو با ارتباط با خداوند متعال، از این گردنه ها عبور بدیم 

۰۸
خرداد
۹۸

12 بهار از عمرم می گذشت که پدرم با نفوذی که در بین گروه های مختلف مذهبی داشت، توانست بین مردم جایگاهی پیدا کند و روانه ی مجلس شود. آن روزها آرزوی هر کسی بود که صاحب چنین موقعیتی شود. فکرش را بکنید شهرت، رتبه و جایگاه اجتماعی، ثروت همه یک شبه چون خرگوشی خسته و نفس زنان، به چنگالت درآیند. اما پدرم غیر از این ها به چیزهای دیگری نیز می اندیشید: خدمت، محبوبیت، آخرت.
پدرم مرد میانسالی بود تحصیل کرده، با قد و قامتی میانه، چهار شانه و با اندامی متناسب که تناسبش را هیچ چیز بر هم نمی زد الّا برآمدگی مختصر شکمش که نشان از چربی کبدش داشت. موهای سر و صورتش، تعداد سال های عمرش را فریاد نمی کشیدند و تنها چند نخ از آن ها در زیر چانه و روی گونه ها سفید شده بودند. اگر آن لبخند همیشگی در گوشه ی لبش که چین های عمیقی در کنار چشمانش ایجاد می کرد، نبود، بی شک ابروان سیاه به هم پیوسته اش، او را خشمگین ترین آدم شهر نشان می داد. اما از آن جایی که دموی مزاج بود همیشه عده ایی دور و برش را گرفته بودند و او با مهربانی و دلسوزی خاصی داشت برایشان حرف می زد. به گفته ی خودش 6 تا شوخی و 4 تا حرف حسابی در لابه لایش. به قول امروزی ها کاریزما داشت و خودم بارها دیده بودم که با یکی دو جلسه نشست و برخواست و چند جمله صحبت، مخالفی را به موافق بدل کرده، بدون این که جبری در کارش باشد.

۰۷
خرداد
۹۸
از دروغ گفتن باکی ندارد. به خیال خود، گمان می کند سود می برد. به هر کس که می رسد از زرنگی خود در بهره بردن از فرصت ها، سخن می گوید. بیچاره نمی داند که خداوند نور و سود را در گفتار و کردار راست و درست قرار داده و او مدت هاست گرفتار سنت الهی امهال شده.
قیامت که فرا رسید، در دادگاه عدل الهی، هر آن چه با دروغ و حیله از دیگری ربوده را از وی باز پس گیرند.

"هر که برای برادر مؤمن چاهی بکند، سرنگون در آن افتد."
تفسیر جوامع الجامع ج 2 ص 322

۰۱
خرداد
۹۸

گاهی خدا توفیق مان میدهد، سحرها از خواب بیدارمان می کند و حتی دیگر خوابمان هم نمیآید ولی از این عنایت خدا استقبال نمی کنیم و بلند نمیشویم که دو رکعت نماز بخوانیم. گاهی بدتر از این حتی زورمان می آید در همان رختخواب، دستِ کم چند ذکر بگوییم.
چرا؟ آیا علمش را نداریم؟ نمی دانیم که بیداری سحر موجب وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می شود؟ نمیخواهیمشان؟
از آیة الله شاه آبادی نقل شده که می فرمودند: " اگر برای نافله ی شب بیدار شدید، برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند."

تا باورمان نشود که جسم و روح مان برای طراوت و سلامتیش به این خلوت ها نیاز دارد، کاری از پیش نمی رود. چند صباحی باید امتحان کرد تا به یقین رسید.