برکه

کوچک اما زلال

برکه

کوچک اما زلال

داستان, کوتاه نوشت؛ عکس نوشت و...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیامت» ثبت شده است

۲۶
شهریور
۹۹

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:

یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَینٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ إلاّ عَینٌ بَکَت عَلى مُصابِ الحُسَینِ ؛

" اى فاطمه! همه چشم ها در روز قیامت گریان است جز چشمى که بر مصیبت هاى حسین بگرید ."

 

 

صدایی عظیم و صاعقه ایی مهیب پیچید. به ناگاه، زلزله ایی بزرگ و ویرانگر، همه ی شهر را در کام خود فرو برد. کوه ها متلاشی شدند و دریاها بر بستر بی قرار خود، سرکشانه روان گشتند. ماه و خورشید به کلی رنگ باخته بودند و آسمان گویی در حال شکافتن بود.

برای لحظاتی انگار به دنیای دیگری پرت شده بودم. گیج و منگ بودم. فضای غریبی بود. شبیه هیچ کدام از جاهایی که تا به حال دیده بودم و یا درباره اش چیزی شنیده بودم، نبود. همه چیزش حتی زمین و آسمانش طور دیگری بود.

صدای هولناک دوباره پیچید. از غرشش زمین و آسمان لرزید. گرد و غباری تیره و وسیع در دور دست، به راه افتاد. نزدیک تر شدم.

به یکباره فوج عظیمی از زن و مرد، کوچک و بزرگ، از زیر خروارها خاک سر برآوردند و چونان پروانه هایی پراکنده، در پی مقصدشان روان شدند. دل ها یشان مضطرب و هراسان بود و نگاه ها از ترس اتفاقات پیش رو فرو افتاده بودند.

ناگهان پاهایم به حرکت درآمدند و به دنبال شان به راه افتادند. هر چه سعی کردم نگه شان دارم گویی دیگر به اختیارم نبودند. نفس در سینه ام حبس شده بود و توان گفتن حتی کلمه ایی را نداشتم.

نوای گیرایی در فضا طنین انداز شد: " بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ " ؛" بلکه انسان از وضع خویش آگاه است."

ضربان قلبم به شماره افتاد. به راهی می رفتم که گریزی از آن نبود. راهی که انتهایش به حسابرسی سخت ختم می شد.

اندوه شدیدی بر من مستولی شد. از ترس عاقبت و فرجام نامعلومی که به دست خود ساخته بودم، اشک هایم روانه شد.

بی اختیار ذکر حسین (علیه السلام) بر دلم تلقین شد و بر زبانم جاری گشت. مثل کودکی که تازه زبان باز کرده، مدام تکرارش می کردم و با هر بار تکرار، جانِ تازه می گرفتم.

قلبم آرام آرام شروع به خواندن روضه کرد و ناله سر داد‌. درون قلبم هیئتی برپا شد. چیزی شبیه مجالس عزاداری ارباب در دنیا.

ذکری که در آن لحظه به دلم راه یافت، وسیله ی نجاتم شد و تمام وحشت هایم را  مانند برگ خشکی است که باد آن را می برد؛ با خود برد....

 

پی‌نوشت:

1) بحار الأنوار، جلد 44 ، صفحه 293

2) قیامت، آیه 14

 

#محرم_1442

#باد_صبا